به قول خسرو شکیبایی عید واقعی مال اونیه که پایان سالشو جشن بگیره... نه شروع سالی که ازش بی خبره راستش شاید خیلی هامون تو این شرایط نباشیم... شاید سالی که گذشت واسه خیلی هامون چیزی نبود که بخوایم پایانشو جشن بگیریم... ولی امروز رو جشن میگیریم برای شروع سالی که قراره برامون اون سال فوق العاده باشه... بیایم تصمیم بگیریم که سال بعد همین موقع این قدر همه چیز خوب باشه که پایان سال رو جشن بگیریم... سالی که قراره از امروز شروع بشه... امروز روز مهمیه... شروع سال موفقیت هاتون مبارک.
نوروز جشن نو شدن و از نو دیدنه! دیدن روزهای گذشته، دیدن اقوام و دوستان و گرفتن تصمیمهای نو برای روزهای نو.
ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎﻱ ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ..ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻣﻲ ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ...
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺍﻣﯿﺪ دارم شروع سال نو، ﺷﺮﻭﻉ
ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ زيباترى باشد
جاودانهی "بوی عیدی" از شهیار قنبری:
بوی عیدی، بوی توپ بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی دودی، وسط سفرهی نو بوی یاس جانماز ترمهی مادر بزرگ با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد بوی اسکناس تا نخوردهی لای کتاب با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه شوق یک خیز بلند از روی بتههای نور برق کفش جفت شده تو گنجهها با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
عشق یک ستاره ساختن با دولک ترس ناتموم گذاشتن جریمههای عید مدرسه بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
بوی باغچه، بوی حوض عطر خوب نذری شب جمعه، پی فانوس، توی کوچه گم شدن توی جوی لاجوردی، هوس یه آب تنی با اینا زندگیمو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم
اما مادرم را که میبینم ماه را فراموش میکنم ...! همه ميپندارند، که عکس پدرم را ؛ به ديوار خانه ام آويخته ام! اما نميدانند که ديوار خانه ام را ، به عکس پدرم تکيه داده ام.... (با آرزوي سلامتي همه پدرها و مادرها و آمرزش پدر و مادرهای سفر کرده)